من و آرزوهایم
کودکم در چشمان زیبایت پاک ترین چشمه ها را می بینم ، کودکم در لبخند بی آلایشت ، در صورت فرشته گونه ات ، آن هنگام که در خواب هستی ، امید را می یابم ، وقتی معصومانه نگاهم می کنی و به آسانی شاد می شوی تمام غم هایم را به فراموشی می سپارم محمد کوچولو بیدار شد ، علی مثل یه مامان وظیفه شناس تا صدای داداششو شنید بدو بدو رفت توی اتاق خواب . حالا دوتایی دارن می خندن . خیلی دوستشون دارم .خیلی مهربونن خیلی آرزوها داشتم که بهشون نرسیدم ولی اصلا مهم نیس چون سلامتی علی و محمد و عاقبت به خیریشون بزرگترین آرزوی من است .
نویسنده :
حستی
14:29